English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4923 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wipe out U شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shut down U شکست دادن حریف
outroll U شکست دادن حریف
hole shot U شکست دادن حریف با شروع بهتر
hole job U شکست دادن حریف با شروع بهتر
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
outclassed U شکست فاحش حریف
outclass U شکست فاحش حریف
outclasses U شکست فاحش حریف
outclassing U شکست فاحش حریف
burn U امتیاز گرفتن از حریف
burns U امتیاز گرفتن از حریف
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
blankest U ممانعت از امتیاز گیری حریف
blank U ممانعت از امتیاز گیری حریف
magna cum laude U با امتیاز زیاد
stroke hole U بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
bye U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
lawn bowling point U یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
outdoing U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdo U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoes U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
to lay prostrate U شکست دادن
outgeneral U شکست دادن
defeat U شکست دادن
trounce U شکست دادن
defeated U شکست دادن
smites U شکست دادن
knock out U شکست دادن
smite U شکست دادن
trounces U شکست دادن
to f.down U شکست دادن
to put to the worse U شکست دادن
set down U شکست دادن
get the better of (someone) <idiom> U شکست دادن
trouncing U شکست دادن
skunk U شکست دادن
skunks U شکست دادن
smiting U شکست دادن
trounced U شکست دادن
defeats U شکست دادن
checkmate U شکست دادن
defeating U شکست دادن
odd U امتیاز دادن
oddest U امتیاز دادن
awarding of points U امتیاز دادن
odder U امتیاز دادن
routs U کاملا شکست دادن
routed U کاملا شکست دادن
crushed U شکست دادن پیروزشدن بر
crush U شکست دادن پیروزشدن بر
rout U کاملا شکست دادن
crushes U شکست دادن پیروزشدن بر
handicaps U امتیاز دادن اشکال
handicap U امتیاز دادن اشکال
to cause the downfall of somebody [something] U کسی [چیزی] را شکست دادن
smash U شکست دادن درهم شکستن
to bring down somebody [something] U کسی [چیزی] را شکست دادن
worst U شکست دادن وخیم شدن
shellac U شکست مفتضحانه خوردن یا دادن
bite the dust <idiom> U از پا درآوردن -کشتن ،شکست دادن
shellack U شکست مفتضحانه خوردن یا دادن
whop U بطور قاطع شکست دادن
worst- U شکست دادن وخیم شدن
floors U بزمین زدن شکست دادن
floored U بزمین زدن شکست دادن
smashes U شکست دادن درهم شکستن
to eat somebody alive U کسی را کاملا شکست دادن
tp put to rout U شکست دادن وپراکنده ساختن
vanquished U پیروز شدن بر شکست دادن
vanquish U پیروز شدن بر شکست دادن
vanquishing U پیروز شدن بر شکست دادن
floor U بزمین زدن شکست دادن
drub U چوب زدن شکست دادن
vanquishes U پیروز شدن بر شکست دادن
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
lincense U اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
investitures U سرمایه گذاری دادن امتیاز
investiture U سرمایه گذاری دادن امتیاز
deceived U فریب دادن حریف
deceiving U فریب دادن حریف
deceives U فریب دادن حریف
deceive U فریب دادن حریف
jink U فریب دادن حریف
to show somebody up [in a competition] U کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
larrup U کتک جانانه زدن شکست فاحش دادن
lodd of down U از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
matches U وصلت دادن حریف کسی بودن
match U وصلت دادن حریف کسی بودن
face dodge U گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
overrate U زیاد اهمیت دادن به
to put it on U زیاد لعابش دادن
wiredraw U زیاد طول دادن
overrated U زیاد اهمیت دادن به
overrating U زیاد اهمیت دادن به
slashed U تخفیف زیاد دادن
slash U تخفیف زیاد دادن
slashes U تخفیف زیاد دادن
overrates U زیاد اهمیت دادن به
overcolour U زیاد اب وروغن دادن
pump handle U زیاد تکان دادن
slaughters U تخفیف زیاد دادن
overcolour U زیاد لعاب دادن
over expose U زیاد روشنایی دادن
luxuriating U اب وتاب زیاد دادن
luxuriates U اب وتاب زیاد دادن
slaughtered U تخفیف زیاد دادن
slaughter U تخفیف زیاد دادن
luxuriate U اب وتاب زیاد دادن
luxuriated U اب وتاب زیاد دادن
to space out U زیاد فاصله دادن گشادترکردن
enlarge U توسعه دادن زیاد بحث کردن
overset U زینت دادن زیاد بار کردن
anneal U حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
slash U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
enlarges U توسعه دادن زیاد بحث کردن
slashes U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
overbear U مغلوب کردن زیاد میوه دادن
enlarging U توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged U توسعه دادن زیاد بحث کردن
fuse U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
parallax U پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
atmospheric refraction U شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
miscarriage U شکست
unsuccessfully U شکست
loss U شکست
failure U شکست
unsuccessful U شکست
flunked U شکست
flunk U شکست
flunking U شکست
failures U شکست
gaps U شکست
gap U شکست
deflections U شکست
flunks U شکست
three successive defeats U سه شکست پی در پی
prosternation U شکست
deflection U شکست
fall U شکست
miscarriages U شکست
set back U شکست
refraction U شکست
defeated U شکست
unsuccess U شکست
defeat U شکست
break U شکست
breaks U شکست
defeature U شکست
plumper U شکست
defeats U شکست
Recent search history Forum search
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1to take a spell at whell
1Poked back
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com